۱۳۸۷ شهریور ۱۸, دوشنبه

تأثیر فیلم‌ها بر روی زندگی زناشویی

بگویید همسر آینده‌تان چه فیلم‌هایی دوست دارد
تا بگویم مناسب ازدواج هست یا نه؟
میس‌زالزالک
misszalzalak@gmail.com

شاید به نظرتان مسخره بیاید، اما خیلی مهم است که شما قبل از ازدواج بدانید همسر آینده‌تان طرفدار سریال‌های تلویزیونی و سی‌‌دی ‌فیلم‌های خارجی سانسور شده است یا طرفدار فیلم‌های روز خارجی بدون سانسور؟
می‌گویید این‌مساله چه ربطی به زندگی آینده‌‌ی یک زوج دارد؟! صبر کنید الآن خدمتتان عرض می‌کنم.

شوهر تیپ «الف»:

فکر کنید شوهرتان در تمام مدت عمرش فقط سریال‌های تلویزیونی ایرانی دیده.
بگذارید زندگی‌ای که او آرزویش را دارد از لحظه‌ی ورودش به خانه برایتان ترسیم کنم.

او با چند پاکت میوه به خانه می‌آید و وقتی با باسن مبارکش در را پشتش بست و بسته‌ها را به شما داد یک‌باره دست‌هایش را با محبت باز کرده و به سمت شما می‌آید.

فکر می‌کنید که می‌خواهد شما را در آغوش بکشد. چشم‌هایتان را می‌بندید و لبان خود را غنچه می‌‌کنید و منتظر بوسه‌ی گرمش می‌مانید. اما کور خوانده‌اید! برادرتان پشت شما ایستاده. شوهرتان از کنار شما رد شده و او را محکم در آغوش می‌گیرد و چند ماچ آبدار به گونه‌هایش می‌چسباند.

شما هم در عکس‌العمل به کار او، به آغوش مادرتان که کنارتان ایستاده پناه می‌برید و او کمی شانه‌هابتان را مالش خواهد داد. اگر بدون دلیل اشکی هم از چشم‌هایتان بیاید قسمت ورود به خانه طبق الگوی سریال‌ها به‌طور کامل انجام گرفته است. اینجا رسالت وجودی برادر و مادرتان تمام می‌شود و آن‌ها خداحافظی کرده و می‌روند.

سپس جناب شوهر می‌رود به دستشویی برای شستن دست و صورت و کارهای دیگر. شما حتما باید حوله‌ به‌دست منتظر او پشت در دستشویی بمانید. (حوله را هم حتما باید از اتاق خواب بیاورید و نه از روی جاحوله‌ای دستشویی) وقتی دست و صورتش را خشک کرد حتما حوله را به روی مبل خواهد انداخت. (فیلم‌ها این‌طور به او یاد داده. بعد با شلوار گرمکن ورزشی (شکرخدا در طی سال‌های اخیر پیژامه راه‌راه به شلوار ورزشی ارتقا پیدا کرده) می‌آید روی مبل نشسته و پا روی پا می‌اندازد (این روزها تکیه زدن بر پشتی زمینه لاکی هم تبدیل به مبل شده) و روزنامه‌ی زرد می‌خواند تا ببیند ناصر حجازی پشت فیروز کریمی چه گفته و بالعکس و آیا علی‌دایی اتوموبیل جدیدی خریده است و آیا با زنش سازش دارد؟

شما که از صبح توی خانه‌ بوده‌اید و حوصله‌تان سر رفته. می‌خواهید درددل کنید. اما هنوز کامل نگفته‌اید که زری‌خانم همسایه‌ی طبقه بالایی پشت سر شمسی خانوم همسایه‌ی طبقه پایینی چه چیزهایی گفته که شوهرتان سرش را از پشت روزنامه زرد بیرون می‌آورد و داد می‌زند: «زن! کم خاله‌زنک بازی دربیاور! در ضمن پس این چایی چی شد؟» و دوباره پشت روزنامه گم می‌شود.

شما می‌دوید اول چایی می‌آورید و بعد شام را به تنهایی می‌کشید و روی میز می‌گذارید. سرشام دائم به او غذا تعارف می‌کنید و روی پلویش خورش می‌ریزید و لیوانش را با نوشابه‌ی زرد پر می‌کنید.

بعد از شام او مستقیم از پشت میز بلند می‌شود و می‌رود روی مبل جلوی تلویزیون می‌نشیند و بدون این‌که دست به چیزی بزند مشغول دیدن سریال مورد علاقه‌اش می‌شود.

شما هم بعد از جمع کردن میز و شستن ظرف‌ها می‌آیید در حالی‌که روی میز برای ناهار فردا سبزی قرمه پاک می‌کنید با فاصله‌ی دومتری از او جلوی تلویزیون می‌نشینید. بعد از مدتی شوهرتان بلندمی‌شود و بدون نگاه کردن به شما می‌گوید که خسته‌است و باید برود بخوابد.

شما هم بعد از یکی دو ساعت همان‌طور با همان لباسی که از اول تنتان بوده یعنی دامن گشاد بلند و مشکی و تونیک آستین بلند گل‌گلی و روسری بزرگ و با آرایش غلیظی که همیشه در صورتتان است می‌روید و با فاصله یک‌متری کنارش دراز می‌کشید. شوهرتان پشت به شما خوابیده و خُروپُفش هواست.

صبح تا شوهرتان دوش بگیرد شما میز صبحانه را چیده‌اید. شوهر تیپ الف وقتی از حمام می‌آید به کمربند حوله‌ی حمامش بسنده نمی‌کند و حتما یقه‌اش را تا نزدیک گردن سنجاق قفلی می‌زند و موهایش هم هرگز خیس نیست.

در حال کفش پوشیدن برای رفتن به محل کار است. شما کیفش را به دستش می دهید (این کیف سامسونت به دست شوهر دادن رل مهمی در زندگی زناشویی بازی می‌کند و بیشترین دیالوگ‌های عاشقانه‌ی عمر زوجین سر همین عمل رد و بدل می‌شود) در حالی‌که به جا کفشی خیره شده‌اید می‌پرسید: دوستم داری؟ او هم در حالی که پشتش به شماست و به دستگیره‌ی در خیره شده می‌گوید: البته و در را پشتش محکم می‌کوبد! شما خوشحال و راضی از این‌که مورد علاقه شوهرتان هستید، مشغول رتق و فتق امور خانه می شوید.

شوهر تیپ «الف» معمولا برای تعطیلات آخر هفته‌ها شما را به منزل مامانش‌اینا می‌برد.
در خیابان با فاصله‌ی یک متری شما حرکت می‌کند و معمولا دست پسرتان را در دست می‌گیرد و شما دست دخترتان را.

شوهر تیپ «ب»:

شوهر شما اصلا به سریال‌های تلویزیونی خودمان علاقه ندارد و طرفدار فیلم‌های خارجی بدون سانسور است.

این تیپ شوهر معمولا با یک شکلات قلبی یا عروسک خرسی، زرافه‌ای کلاغی چیزی وارد خانه می‌شود. به محض ورود می‌دود شما را در آغوش گرفته و می‌برد هوا و می‌بوسد. خدا را چه دیده‌اید، ممکن است در همان حال شمارا یک دور، دور ِ اتاق هم بچرخاند. اگر شما هم طرفدار این نوع فیلم‌ها باشید متقابلا او را گرم می‌بوسید.

شام درست نکرده‌‌اید. تمام مدت مشغول خواندن کتاب و حل جدول و ترجمه‌کردن یک مقاله بوده‌اید. غصه نخورید، شوهر تیپ «ب» غمی به خود راه نمی‌دهد، جیب‌هایش را می‌گردد. اگر پول داشت شما را یک رستوران مشتی دعوت می‌کند و اگر نداشت با شما به آشپزخانه می‌آید و دوتایی مشغول درست کردن ماکارونی می‌شوید.

گاهی وسط کار، گردن شما را می‌بوسد و گاهی شما کمی سس قرمز به شوخی به صورتش می‌مالید. با هم می‌خندید و همدیگر را عسلم و خوشگلم صدا می‌زنید. میز را با هم می‌چینید و با هم جمع می‌کنید و در تمام مدت با هم گپ می‌زنید.

جلوی شوهر تیپ «ب» می‌شود شلوارک و تاپ پوشید، بدون این‌که او مرتب برود پرده‌های پنجره را چک کند که مبادا کمی کنار رفته باشد و همسایه‌ها به خانه دید داشته باشند.

او بی‌خیال این چیزها است. بعد از دوش گرفتن هم هرگز بالای حوله‌اش را سنجاق نمی‌زند. شما هم در این نوع زندگی اجازه حمام کردن و حوله پوشیدن دارید و نباید یک لنگه ‌پا دم دستشویی برای حوله دادن به او کشیک بکشید.

شوهر تیپ «ب» برای آخر هفته‌ها شما را به تئاتر یا کنسرت، و یا ویلایی در خارج شهر دعوت می‌کند و شما مخیر هستید که هر کدام را قبول بکنید یا نه. وقتی هم در کوچه و خیابان با هم قدم می‌زنید دوست دارد دستتان را در بازویش حلقه کنید.

موقع خواب با هم به اتاق خواب رفته و هر دو لباس خواب به تن می‌‌کنید. شما در این نوع زندگی می‌توانید شب آرایشتان را پاک کنید (شاید هم اصلا از اول، آرایش نداشته باشید) و به‌جای پشت به هم نوع «الف»، در آغوش یکدیگر می‌خوابید. البته کارهای دیگری هم می‌‌کنید که از گفتنش معذورم!

حالا باز هم بگویید این دو نوع شوهر فرقی با هم ندارند.

http://mosbateman.blogfa.com/post-4032.aspx


کانون خورشید
دکتر علیرضا شیری
یونگ و newage sprituality
روانشناس ژورنالیست
مجله هزار تو
دکتر مژگان کاهن
جدید آنلاین
فل سفه
انسان شناسی و فرهنگ
دکتر علی طهماسبی
داریوش برادری
شهروند امروز
تست شخصیت شناسی یونگ
زوروان
رادیو زمانه
دکتر موللی
باشگاه اندیشه
شروین وکیلی
نشریه مایند موتور
نشریه ذغ

فاصله سني چقدر مهم است ؟

چه كنيم كه خانواده اي با دوام و مستحكم داشته باشيم؟اين سئوالي اساسي است كه هر جواني در آستانه ازدواج مصمم به يافتن پاسخ آن است ، گرچه پاسخگويي به آن بعد از ازدواج هم داراي اهميت است. جالب است كه بدانيم جواب شرع ، عقل ، علم و عرف به اين سؤال يكسان است. و آن يك كلمه يعني " كفو همديگر بودن " است. كفو هم بودن دو همسر يعني تناسب، همشأني و همطرازي و در اصطلاح عرف يعني با هم جور بودن. ازدواج پيوند بين دو انسان و دو خانواده است كه اجزاء اصلي و اساسي آن ، زن و مرد مي باشند و هر قدر بين اين اجزاء و عناصر هماهنگي ، تناسب و سنخيت بيشتري باشد. آن پيوند استوارتر ، مستحكم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. و به تعبير "فلسفه السنخيه عله الانضمام" ، سنخيت و همتايي سبب جذب و پيوند است . به عكس ، هر چه اين تناسب و هماهنگي كمتر باشد، زندگي سست تر، تلخ تر، كم ثمرتر و ناپايدارتر خواهد بود. علم و تجربه گوياي آن است كه علت اساسي بيشتر ناهنجاري ها و ناسازگاري هاي زندگي زناشويي ، عدم تناسب و ناهماهنگي بين زن و شوهر است، بنابراين شناخت اموري كه موجب هماهنگي و تناسب بين زوجين است ضروري و لازم مي باشد و به هيچ وجه نبايد اين مسئله را به بعد از ازدواج موكول كرد. يكي از امور مسئله تناسب و هماهنگي در سن زوجين است. لزوم تناسب سني از اطلاق آياتي مثل " فانكحوا ما طاب لكم من النساء " همسري مورد پسند و دلنشين انتخاب كنيد، استنباط مي شود. همچنين در روايات اسلامي به صراحت ، هم كفو بودن مطرح شده است. پيامبر اسلام مي فرمايد: با همسان و هم شأن خود ازدواج كنيد. مي توان گفت اسلام معيار و دلايل هماهنگي در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. اگر فرد به تجارب فراوان و واقعيت هاي موجود در جامعه و استدلال هاي علمي در اين مسئله نظري بيفكند به راحتي پي خواهد برد كه همسر دلنشين و مورد پسند همسري است كه داراي هماهنگي و تناسب سني باشد. قابل توجه است كه كفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است نه تساوي ؛ زيرا اين تفاوت در آفرينش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است. در مطلب ذيل ابعاد مسئله مورد نظر از ديدگاه علم و عرف مورد بررسي قرار گرفته است: فاصله سني مناسب ميان زن و شوهر را مي توان 4) 3 سال در نظر گرفت. البته اين بدان معنا نيست كه اگر يكي دو سال به اين سنين افزوده و يا از آن كاسته شود، حتماً نبايد ازدواجي انجام گيرد. شايد بتوان گفت كه اگر تمام زمينه ها بررسي شده باشد و مشكل خاصي ديده نشود، مي توان فاصله سني را به ديده اغماض نگريست، ولي در عين حال بهترين و مناسب ترين فاصله سني 4) 3 سال است. طبيعي است كه اگر ساير شرايط ، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمي تواند موفق باشد. بارها با خانواده هايي مواجه مي شويم كه فاصله سني زوجين حتي به 25، 20، 15، 13 سال و سال هاي بين اين ارقام بالغ مي شود و با يكديگر مشكلات عديده اي دارند . ما دراينجا به بررسي معايب ازدواج هايي مي پردازيم كه فاصله سني بين زن و شوهر در آنها زياد است. 1) مشكل عدم درك مطلوب يكديگروجود فاصله سني زياد موجب آن مي شود كه زن و شوهر نتوانند به خوبي يكديگر را درك نمايند. فردي با داشتن بيست سال سن بيشتر ، طبيعي است كه مي تواند از تجارب بيشتري برخوردار باشد يا لااقل مي تواند چنين احساسي داشته باشد. لذا اين مسئله زمينه اي فراهم مي كند كه شخص ارزش لازم را به نظرات فرد كوچكتر ندهد يا طرف مقابل بيش از اندازه احساس كوچكي نمايد و هميشه در حال اضطراب و تشويش باشد و بالاخره از اداره زندگي درمانده شود و همين مورد زمينه عدم تفاهم را به وجود مي آورد كه خود سبب پديد آمدن مشكلاتي عظيم در روابط زناشويي خواهد شد. اينان اغلب در وضع و موقعيتي هستند كه توافق روحي ندارند و نمي توانند مسائل و مواضع يكديگر را درك كنند. 2) عدم تناسب در تواناييهاي جسميوقتي كه فاصله سني بين زن و شوهر زياد باشد، هر يك در دوره اي از زندگاني به سر مي برند كه به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت هاي عمده دارند. مثلاً زني كه هفده سال دارد ، در دوران جواني به سر مي برد و همسر او كه در 35 سالگي است، به مرز ميان سالي نزديك شده است. يكي غالباً فعال است و ديگري زودتر خسته و در اوقاتي منفعل مي شود، گاه اين خستگي و انفعال از طرف همسر جوان به خوبي مورد تجزيه و تحليل قرار نمي گيرد و به حساب كم كاري گذاشته مي شود، يا به عنوان شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت مطرح مي گردد، و وقتي كه با اين عنوان طرح مي نمايد، طبيعي است كه طرف مقابل احساس ناراحتي مي كند و ممكن است اين امر عاملي براي برانگيختگي او شود و در نتيجه محيط امن خانه تبديل به فضايي ناامن و غير قابل تحمل شود. در حالي كه مرد قصد شانه خالي كردن از مسئوليت را ندارد ولي از طرف همسرش متهم به تنبلي و بي مسئوليتي مي شود و از آنجا كه در چنين مواردي مرد تنبلي را نمي پذيرد، مجادلاتي در مي گيرد. 3) انعطاف پذيري كمتر فرد بزرگتروقتي دو جوان با يكديگر زندگي مي كنند ، به دليل جواني انعطاف پذيري بيشتري دارند. فرد در سنين پايين تر چون نهال جوان است، امكان تغيير فراواني را دارد. اما درختان ، مجال كمتري براي تغيير باقي گذاشته اند. همين امكان تغيير و تحول است كه ما را به ياد كلام گهربار پيامبر اسلام (ص) مي اندازد كه فرمود : بيشتر كساني كه به من ايمان آوردند، جوانان بودند. وقتي كه دو نفر جوان با هم ازدواج مي كنند ، براي دست يافتن به سازگاري تلاش مي كنند به نظر همديگر توجه مي كنند و خود را طوري تطبيق مي دهند كه مورد پسند ديگري واقع شوند و بدين ترتيب رضايت طرف مقابل را جلب نمايند، حال آنكه با افزايش سن، انعطاف آدمي كاهش مي يابد و همين امر در زندگاني مشترك معضل آفرين است. 4) پيدا شدن سوءظنگاه وجود فاصله هاي سني زياد باعث مي شود كه زوجين سوء ظن هايي نسبت به يكديگر پيدا كنند و ممكن است حتي نتوانند دلايلي هم براي اين گونه افكار ارائه نمايند. 5) عدم ارضاي غرايزيكي از اهداف ازدواج ، ارضاي غرايز است و اين خود مي تواند عامل مؤثري در تداوم زندگي خانوادگي باشد. اما در سنين بالا، به لحاظ غريزي افول مي نمايد، به نحوي كه زوجين نمي توانند موجبات رضايت يكديگر را در روابط زناشويي به نحو مطلوب تأمين نمايند و همين امر ممكن است موجبات درگيري را فراهم آورده ، محيط خانواده را متشنج كند. اين مسئله در موارد چشمگيري به بروز افسردگي در زنان جوان مي انجامد و در برخي از زناني كه خويشتندار و باتقوا نباشند، گرايش به انحرافات و لغزشها ديده مي شود. 6) امر و نهي پيوسته ي فرد بزرگتردر چنين خانواده هايي فرد بزرگتر به دليل داشتن تجربه، خود را ملزم مي داند كه مدام به همسر خود امرو نهي كند و امر و نهي بيش از حد- كه هميشه مبتني بر حق نيست، بلكه سليقه نيز در آن سخت مداخله مي كند - موجبات ناراحتي همسر را فراهم مي آورد. فرد بزرگتر احساس مي كند كه بايد فرد كوچكتر را تربيت كند و حال آنكه او انتظار دارد كه با همسر زندگي كند، نه آنكه همسر وي نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهي و تربيت وي مبادرت نمايد. البته زن و شوهر بايد براي تكامل وتعالي يكديگر تلاش كنند و در مواقع ضروري به امر به معروف و نهي از منكر يكديگر بپردازند. 7) كمرويي با همسريكي از مواردي كه در اين گونه خانواده ها ديده مي شود، اين است كه فرد كوچكتر دچار نوعي كمرويي رنج آور است و نمي تواند به راحتي مشكلات خود را با همسر خويش در ميان بگذارد. لذا حرف هاي ناگفته در اين خانواده ها بسيار است و مجال مناسبي براي طرح آنها وجود ندارد. سخنان ناگفته بر دل فرد رنجيده سنگيني مي كند و گاه به فضاي بيرون از خانه كشيده شده، براي ديگران مطرح مي شود و اين امر مورد قبول و پذيرش فرد بزرگتر نيست. زيرا او فكر مي كند كه همسرش اسرار خانواده را به بيرون از خانه برده ، براي اين و آن نقل مي كند و اين خود موجب بروز اختلافات تازه اي مي شود و اگر فرد كوچكتر دردها را بازگو نكند، آنها بر روي هم انباشته شده ، او را افسرده مي كند. در حالي كه درد دل كردن به آرامش فرد كمك مي كند و او از اين كه همسري دارد كه به درد دلهاي وي گوش مي دهد، احساس آرامش مي كند، زيرا خوب شنيدن درد دلها بخشي از تسكين آلام است و بدين ترتيب فرد به پالايش رواني دست مي يابد. وجود چنين فضايي در خانواده ضامن سلامت و بهداشت رواني زوجين است. وجود كمرويي بسيار و رنج آور مانع بيان دردها شده ، چون تخليه رواني صورت نمي گيرد، سلامت رواني فرد كوچكتر در معرض خطر قرار مي گيرد. خانم جواني مي گفت: همسرم سالها از من بزرگتر بود و من هميشه با وي رودربايستي داشتم. از وي سؤال شد : تا كي با همسرت رودربايستي داشتي؟ او گفت: تا دو ساعت قبل از مرگ شوهرم. 8) دادن امتيازات بيش از حددر اين نوع خانواده ها ، معمولاً مشكل ديگر اين است كه فرد بزرگتر براي اين كه فرد كوچكتر را جذب كند و زندگي تداوم يابد، بايد مدام به او امتيازاتي بدهد كه وي را به دوام زندگي دلگرم كند. اما هر كس قادر نيست كه مدام چنين امتيازاتي بدهد ، زيرا گاه دادن اين نوع امتيازها براي فرد بزرگتر غير قابل تحمل و يا غير ممكن مي گردد و بدين ترتيب از انگيزه طرف مقابل براي ادامه زندگي مي كاهد. از سويي طرف كوچكتر كه از نقطه ضعف همسر خويش اطلاع يافته درصدد اخذ امتيازهاي بيشتري بر مي آيد و تقاضاهاي فراوان جواني پر انرژي و توانا ، اختلافات خانواده را تشديد و جو ناامني را بر خانه حكمفرما مي كند و بدين ترتيب خانواده اي نابسامان شكل مي گيرد كه كشمكشهاي ناشي از آن، از ارزش والدين در نزد فرزندان مي كاهد و در نتيجه تأثيرات تربيتي آنها را نيز كاهش مي دهد. 9) ترس و ناامنيدر مواردي هم ديده مي شود كه فرد كوچكتر ، دچار ترس و و حشت مي شود و اين هنگامي اتفاق مي افتد كه مرد خانواده از سن و سال بيشتري برخوردار است. خانمي مي گفت با اينكه چند ماهي از مرگ همسرش نگذشته بود، و چندان متأثر هم به نظر نمي رسيد. وقتي از اختلافات خانوادگي و تأثيرات منفي آن بر روي فرزندانش سخن مي گفت، به تفاوت سني زياد خود با همسرش اشاره كرد و گفت : روزي كه ازدواج كردم سيزده سال بيشتر نداشتم، در حالي كه شوهرم در آن روزها سي ساله بود و من از ديدن او سخت دچار وحشت شده ، پيوسته از او مي ترسيدم و اين ترس و ناامني تمامي وجودم را پر كرده بود و تا زمان مرگ او نيز وجود داشت، اين ترس شديد همه ي آرامش مرا سلب كرده بود. پس اگر فاصله سني ميان زوجين زياد نباشد، اين گونه ترسها كمتر ديده مي شود. 10) نتايج نامطلوب ديگرتفاوت سني زياد بين زوجين مشكلات ديگري نيز در پي دارد كه در دوره هاي پاياني زندگاني رخ مي دهد و از آن ميان مي توان به موارد ذيل اشاره كرد: الف- احساس پشيماني در غالب موارد ، اين نوع ازدواجها با پشيماني همراه مي شود، زيرا مشكلات فراوان ناشي از اين نوع ازدواجها به قدري زياد و غير قابل تحمل است كه در اكثر موارد موجبات پشيماني را فراهم مي كند. ب- بروز مشكلات غير منتظره پيدايي مشكلات غير قابل انتظار، پيامد نامطلوب ديگر چنين ازدواج هايي است. خانمي كه همسرش را از دست داده بود و با او تفاوت سني زيادي هم داشت، اظهار مي كرد : به دليل عدم درك يكديگر، زندگاني ما سراسر پر ازمشاجره و دعوا بود. او در مورد عاقبت زندگاني اش با همسر بزرگتر از خود مي گفت: حالا كه او مرده ، پسر بزرگم مرا رها نمي كند و پيوسته به من مي گويد: بالاخره با آن همه دعوا و جار و جنجالهايي كه به راه مي انداختي كاري كردي كه پدرم بميرد و در واقع تو پدرم را كشتي ومن هر چه مي گويم مرگ پدر به دعواهاي ما ربطي ندارد از من نمي پذيرد و با من سر اين موضوع درگيري پيدا كرده است، يعني تا وقتي كه همسرم بود ، با او دعوا مي كرديم و حالا پسرم جاي او را در دعوا و مشاجره گرفته است. ج- جرم زايي فرزندان مشكل ديگري كه در اين گونه ازدواجها ديده مي شود ، اين است كه امكان جرم زايي در فرزندان آنها بيشتر از مواردي است كه زوجين فاصله سني مناسبي با يكديگر دارند. د- طلاق معضل ديگري كه گاه در خانواده هايي كه تفاوت سني زوجين زياد است ديده مي شود ، مسئله عدم تحمل يكديگر و وقوع طلاق است و در نهايت مي توان گفت كه مشكلاتي نظير عدم درك يكديگر ، نداشتن تفاهم ، عدم انعطاف پذيري كافي و عدم ارضاي غرايز ، گاه به عنوان موانعي جدي بر سر راه تداوم زندگي تلقي مي شوند و طلاق كه مرگ اجتماع كوچك خانواده است ، رخ مي دهد. توجهبا بررسي سن ازدواج در ميان قشرهاي مختلف و جوامع گوناگون در مي يابيم كه غالبا ًسن مردان در جريان ازدواج بيش از زنان است. آلن ژيرار مي نويسد : آگاهي هاي جمعيت شناسانه درباره سن همسران به هنگام ازدواج آموزنده است و مي دانيم كه بيشتر اوقات ، افرادي با هم پيوند زناشويي مي بندند كه از لحاظ سني به هم نزديك باشند. از اين رو تناسب سني را بايد به عنوان يك ضريب مهم همسان همسري كه در جامعه از اهميت والايي برخوردار است، در نظر بگيريم. ديدگاه دينياز نظر اسلام ازدواج كردن با تفاوت سني زياد ، امر نامشروعي نيست و آنچه در سنت پيامبر ديده مي شود، حكايت از مشروعيت اين نوع ازدواج دارد. كمالات پيامبر به عنوان انساني كامل به حدي بود كه به خوبي با حضرت خديجه (س) زندگاني كرد و در آن زندگاني معضلي به خاطر تفاوت سن و سال ديده نمي شد و از سوي ديگر خديجه (س) نيز زني با كمال و بي نظير بود. تمامي ثروت فراوان خود را در راه تبليغ اسلام صرف نمود و اولين زني بود كه به پيامبر ايمان آورد، در شعب ابيطالب با ديدن تمامي مشقت ها، به دليل علاقه اي كه به اسلام و پيامبر داشت، همه آنها را تحمل كرد و فاطمه (س) را براي پيامبر به يادگار گذاشت. پيامبر نيز به عنوان همسري باوفا هر گاه كه نام خديجه (ع) را مي شنيد اشك در چشمان مباركش حلقه مي زد، به نحوي كه اطرافيان آن حضرت ، تأثر او را به خوبي حس مي كردند. نتيجه آن كه فقط كساني مي توانند در اين نوع ازدواج ها موفق باشند كه از رفتار پيامبر (ص) و خديجه (ع) به خوبي متأثر باشند. امام صادق ( ع ) مي فرمايند : العارفه لاتوضع الا عندالعارف زن فهميده ي فرزانه بايد در كنار مرد فهميده قرار گيرد نه غير آن .

در پايان تأكيد مي كنيم كه ضمن رفع مشكلات چنين خانواده هايي از طريق مشاور خانواده بايد به دختران و پسراني كه قصد ازدواج دارند ، آموزش داد كه فاصله سني بين آنان بين سه يا چهار سال و حداكثر هفت سال باشد و اين چيزي است كه بايد در موقع راهنمايي قبل از ازدواج براي آنان تشريح نمود تا دريابند كه با فاصله سني كمتر ، مشكلات كمتري خواهند داشت، مشروط بر اين كه به ساير جنبه هاي لازم براي ازدواج موفق نيز توجه كافي مبذول دارند

احساس درد در زمان رابطه جنسی

بعضی از زنان در طول رابطه جنسی احساس درد میکنند.برای بعضی از این افراد این درد موقتی می باشد و برطرف خواهد شد اما در بعضی از زنان درد تبدیل به یک بخش از رابطه آنها می شود. تحریک نشدن جنسی به اندازه کافی در زمان قبل از دخول یکی از دلایل کاملا شایع برای احساس درد در میان زنان می باشد. زمانی که بدن زن از نظر جنسی آماده گردیده باشد دیواره های واژن از جهات مختلف کش می آیند و بزرگتر می گردند.در این زمان در واژن مواد لازمه ترشح می گردد و دیواره واژن را کاملا مرطوب و لیز و ضد عفونی می نماید. در نتیجه کاملا مشخص است که واژن برای نفوذ بدون برنامه ریزی و غیر منتظره طراحی نشده است.
مشکل دیگر درد در زمان رابطه این است که زنان با وجود درد از تحریک جنسی عقب می مانند و دیگر رابطه را دنبال نمی کنند چراکه با وجود درد دیگر لذتی نمی برند. خود عدم تحریک در طول رابطه باعث برگشت به مرحله یاد شده بالا می شود و مسائل ذکر شده را بدنبال خواهد داشت. از طرفی زنان گاهی خود را در یک سیکل دردآور می بینند. اینکه فرد قبلا یک رابطه دردآور را تجربه کرده باشد خود باعث میود که از رابطه بترسد.ترس از خشک شدن واژن و درد ناشی از آن و یا نبود معاشقه لازمه و نظایر این خود باعث می شود که فرد از رابطه بترسد و درد بیشتری را تحمل کند.
امروزه در سکس شاپ ها میتوان دستگاههایی رو دید که ادعا می کنند می توانند جریان خون را در واژن افزایش دهند و در نتیجه مرطوبیت بیشتری را در آن ایجاد کنند.از طرفی بعضی دستگاههای الکترونیکی ساکشن هم هستند که قبلا توسط مردان ، برای برطرف کردن مشکل عدم نعوذ در آلت تناسلی استفاده می شد ، نیز وجود دارد که ادعایی مشابه دارد.اما استفاده از این دستگاهها تنها باید توسط دکتر ، لازم تجویز شود. یکی از راههایی که می توان برای از بین بردن درد و ایجاد مرطوبیت در واژن بکار برد ایجاد تمرینات مخصوص است که در زیر یکی از آنها را برای شما توضیح می دهیم.
1) آرامش داشته باشید : این اولین کاری است که باید انجام دهد. سعی کنید یک دوش آب گرم بگیرید ، نور اتاق را تنظیم کنید ، دراز بکشید و نفس خود را تنظیم نمیایید و سپس با گوش دادن به موزیکی که آرام کننده است سعی کنید خود را آرام کنید
2) به روی مسائل فی ما بین شما و شریکتان کار کنید. باید قلب و وغز شما همچون بدن شما برای سکس آماده باد.اگر هر چیزی در شما نسبت به همسرتان وجود دارد که شما را اذیت می کند بهتر است از سکس خود داری کنید.
3) فانتزی ذهنی: سعی کنید با فرو رفتن در رویاهای جنسی خود را آماده ایجاد رابطه کنید.
4) از اینکه معاشقه می کنید لذت ببرید قبل از اینکه تحریک جنسی بشوید - ذهنتان را بطور کامل به معاشقه و تماس لمسی که با شما صورت می گیرد متمرکز کنین و سع کنید از آن لذت ببرید و کاملا آن را حس کنید.
5) مرطوب سازی: منایب نیست که بخواهید واژن و کلیتوریس رو که خشک هست ماساژ بدهید.بهتر است همیشه مواد چرب کننده و مرطوبیت زا در کنار تخت خود آماده داشته باشید تا در موقع لازم از آنها استفاده کنید و به پروسه سرعت ببخشید.
6) هیجان - تحقیقات نشان داده که بین 15 تا 30 دقیقه بعد از هیجان که باعث افزایش ضربان قلب و جریان خون میشود ، بدن خیلی بهتر به تحریکات جنسی پاسخ میدهد.این هیجان می تواند شامل دیدن یک فیلم و یا ورزش شبانه و نظایر اینها باشد.
اگر هیچکدام از این راهها باعث رفع مشکل نشد نگران نشوید. چراکه به هر حال هرچیزی که باعث این درد میشود درمان خود را دارد.بهتر است در این شرایط شما به دکتر خود مراجعه نمایید و با وی مشورت کنید. خود را برای سوالاتی که وی از شما می کند آماده کنید.سوالات وی چنین چیزهایی خواهد بود:
آیا درد در ناحیه خارج واژن خلاصه می گردد یا اینکه در قسمتهای داخلی نیز درد احساس می شود؟ آیا درد در زمانیست که آلت قرو می رود یا در هنگام خروج نیز درد وجود دارد؟ آیا شما کمر درد نیز دارید؟ درد رو چطور توصیف میکنید؟ ریش ریش میشوید؟ می سوزاند؟ کوتاه ؟ عمیق ؟ تیر میکشد؟
آیا زمانیکه رابطه تمام میشود شما همچنان درد رو احساس میکنید؟ آیا این درد در پوزیشنها و یا زمانهای مختلف تقییر می کند؟ تعداد از دلایل هم وجود دارند که بصورت موقت باعث درد میشوند. از قبیل زایمان. خیلی شایع است که زنان پس از بارداری تا مدتی در سکس دچار ناراحتی هستند خصوصا زنانی هم که برای زایمان راحتتر مقداری واژن آنها برش هم داده شده باشد. دیگر دلیل می تواند یائسگی باشد.رابطه جنسی در این زمان دشوارتر است چراکه میزان استروژن کمتری در دیواره های واژن وجود دارد. برای رفع آن با دکتر خود صحبت کنین. وی بشما کرمهای مخصوص را خواهد داد. بیماریهای ادراری می تواند دلیل دیگری برای این مهم باشد. دلیل دیگر می تواند حساسیت فرد به استفاده از کاندوم باش


Didish?
« ورونیکا »

وب 2

ابتكار سبز

سیب گاززده

javad
ملکوت

salman
باز هم از سر نو

salman
نما

یادداشت‌هایی برای مخاطب احتمالی

یک لیوان چای داغ

نما

سورئالیست

khabgard
توکای مقدس

کاملیا انتخابی فرد

OUT OF PLACE : خارج از مکان
ملا حسنی

جمهور

از دریچه ی ماه

ندای امروز

1pezeshk
یک فتحی

بوک فید

يادداشت‌های نيک‌آهنگ کوثر

عصيان

فروغ

Fallen : Alee's blog
آهستان

1pezeshk
الیزه

یادداشت هایی از کابل

آچار فرانسه وبلاگ فارسی پرويز زاهد

دمادم

ساز نو، آواز نو

مسیر یک ذرّه

خجسته

منتقد ارتباطات

روز چهل و سه طلوع


يادداشت‌های نيک‌آهنگ کوثر

روز چهل و سه طلوع

AZADKOOH
اکبر منتجبی

طاها بذری

محمد آقازاده

باران در دهان نيمه باز

هادی‌نامه

هفت ها - Blogs
Ahmad Motalaei (Vista Group)
کیبرد آزاد

Webneveshteha.com
سیبیل طلا

دنیای مجازی یا فاجعه مجازی در ایران

ملکوت

جعبه خاطرات ضد مورچه

وبلاگ علی خردپیر

دیده بان محیط زیست ایران


نامه های سوشيانت هزارم

MAZIAR NAZEMI
گاه‌‌نوشت‌های علی‌رضا مازاریان

Meydaan.com :: Women's Field
Weblog
گردباد


ندای امروز

Meydaan.com :: Women's Field
سرزمين نو

میز غذا

چشمان بیدار

باز هم از سر نو

چشمان بیدار

1pezeshk
باغ پویا

از هیچ کجا تا خداحافظ

میرزا پیکوفسکی

کیبرد آزاد

Abdol-Qader Balouch | Satire
Ahmad Motalaei (Vista Group)
[daily dose of imagery]
يادداشت‌های نيک‌آهنگ کوثر

نگاهي به چرايي کوچکتر بودن زنان از شوهران

ماني که علم جامعه شناسي آشکارا اعلام مي کند ازدواج در زمره پيچيده ترين روابط انساني است، شايد بتوان تأمل زيادي در اين خصوص داشت و از زواياي مختلف آن را مورد بررسي قرار داد، زيرا بسيار شنيده شده که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبيعت است. به اين صورت که جامعه مي کوشد طبيعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبديل نمايد و به دليل همين ويژگي هاست که بيان مي شود ميثاق زناشويي با توجه به زمان و شرايط دوران خودش، دچار دگرگوني ها و تغييراتي شده ، ولي نفس آن از قديم الايام يکي بوده است. ازدواج ابعاد گوناگوني دارد و انتخاب همسر نيز گزينه هاي متفاوتي دارد که جداي از نزديکي فرهنگ ها ، جغرافيا، تحصيلات و... «سن» يکي از ويژگي هايي است که مورد توجه بوده و تفاوت سني در همه اعصار به گونه اي بوده که نشان مي دهد در تفاوت سني زوجين ، مرد چند سالي بزرگتر از زن بوده است. به طوري که در ايران پديده گزينش همسر، پراکندگي خاصي داشته است؛ از اين رو تفاوت سن زوجين در ايران امري طبيعي به نظر مي رسد و ميزان اين تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار مي گيرد که در بيشتر موارد ميان 4 تا 12 سال است. اما بسياري از جامعه شناسان معتقدند در يک جامعه صنعتي يا رو به صنعتي شدن و پويا، معيارها نيز در حال تغيير و دگرگوني است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادي که به تفاوت سني ميان زوجين با تأکيد بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه اي که زنان دست به فعاليت هاي اجتماعي، فرهنگي، هنري و حتي مطالعاتي و سياسي مي زنند، از نظر تحصيلات ارتقاء پيدا مي کنند و جايگاه ها، موقعيت هايي برتر و يا همسان مردان به دست مي آورند و همين باعث مي شود مقوله سن در ازدواج آنان نيز دچار تغيير شود. مثلاً در جامعه امروز، بسيار ديده شده زناني که از همسران خود بزرگتر هستند. با اين حساب مي توان گفت که نظريه همسر گزيني با توجه به شرايط خاص هر جامعه مي تواند تغيير يابد و در نهايت موجب طرح اين پرسش مي شود که آيا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتي مي شود؟ پاسخ هاي مختلفي شامل اين پرسش مي شود؛ پاسخ هاي مخالف و موافقي که بحث بر سر هر کدام مي تواند نظر عده اي خاص را پاسخگو باشد. دکتر امان قرايي مقدم، محقق و استاد دانشگاه در اين خصوص مي گويد: «به نظر من اين تفاوت سني، منفي است زيرا با تحقيقاتي که روي 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ايم، به اين نتيجه رسيده ايم که يکي از مهمترين دلايل طلاق در ميان زوجين، بروز همين تفاوت سني است. يعني بزرگتر بودن زن از مرد، زيرا اين پديده چه از نظر فرهنگي و چه از نظر اجتماعي در جامعه ما پذيرفته شده نيست. فرهنگ سنتي ايران مي گويد بزرگتر بودن مرد در ازدواج يک ارزش است و حتي در محافل و مناطق روستايي هم، شعرهايي در اين خصوص سروده اند، بنابراين اينگونه به نظر مي رسد که اگر اين ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهي با شکست مواجه مي شود جامعه شناسان دلايل گوناگوني را در اين خصوص برمي شمارند. آنان معتقدند رشد علمي و فرهنگي زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و ديگر موفقيت هاي اجتماعي در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوي ديگر، افزايش سن ازدواج و بعد اقتصادي، از مهمترين عوامل چنين پيوندهاي زناشويي است. حميد اکبري- کارمند، مي گويد: «دوستي داشتم که هميشه مي گفت من با يک زن پولدار ازدواج مي کنم. چند سالي از او خبر نداشتم تا اين که هفته پيش او را ديدم. سوار خود روي آخرين مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالي خوبي دارد. برايم تعريف کرد که با خانمي 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگي اش هم راضي است و به هر چه مي خواسته، رسيده است. خوشحال شدم ولي نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خيلي شاد و سر حال سابق نبود ازدواج زن با مردي که از خودش کوچکتر است، از ديد جامعه شناسان غير از بُعد اقتصادي، به مسائل عاطفي و احساسي منوط است. مثلاً دکتر قرايي مقدم در اين خصوص مي گويد: «خام بودن جوانان و تحت تأثير احساسات قرار گرفتن، يکي ديگر از دلايلي است که موجب چنين ازدواج هايي مي شود، زيرا بايد در نظر داشت برخي جوانان با توجه به بالا بودن درايتي که زن در برخي موارد دارد، ممکن است تحت تأثير قرار بگيرند. بخصوص که در يک سن خاص زن خيلي بهتر مي تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعيت اجتماعي و اقتصادي خوبي هم برخوردار باشد که اين کار آسان تر انجام مي گيرد، زيرا پسراني که حداقل لوازم زندگي را دارند براي فرار از به دست آوردن اين امکانات، ترجيح مي دهند چنين ازدواج هايي داشته باشند اين در حالي است که دکتر نويد ايرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در يک طبقه بندي به چرايي و چگونگي اين ازدواج ها اشاره مي کند.وي معتقد است اين ازدواج ها را مي توان در 3 طبقه مجزا قرار داد: الف- آن دسته از ازدواج هايي است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختري بزرگتر از پسر بنابر از شرايط خاصي، پسر را به ازدواج مجبور مي کنند. ب- ازدواج هايي که بر پايه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند. ج- ازدواج هايي که بُعد اقتصادي دارند. وي در ادامه سخنانش نتايج چنين ازدواج هايي را اين گونه بيان مي کند: «با توجه به نوع چگونگي ازدواج، مسلماً رفتارهاي متفاوتي نيز بروز پيدا مي کند. در ازدواجي که مرد بر پايه عشق و يا ثروت خود را راضي کرده است که با زني بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پيش مي آيد: يا زن حاکم خانواده مي شود و يا اين مرد است که از قدرت برخوردار است. زيرا مردي که با توجه به شرايط اقتصادي زن ازدواج کرده است، برنامه ريزي مي کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنين شرايطي معمولاً جوان بودن خود را بهانه اي براي اخاذي قرار مي دهد و زن نيز کوتاه مي آيد غير از اين، ازدواجي که بر پايه زور و اجبار است در نوع خود بدترين واکنش را داراست، زيرا زن و مرد بيشترين تنش ها را در خود خواهند داشت. در چنين خانواده هايي بيشترين تنش بر سر اين موضوع است که چه کسي قدرت را در دست بگيرد، مرد يا زن؟ مرد به دليل نگرش سنتي مي خواهد مردانگي نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمي تواند اين نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، مي تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند. دوست مي گفت: «با مدير عامل شرکت کامپيوتري که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالي است که زندگي مشترکي داريم. راضي ام اما گاهي اوقات احساس مي کنم همانند يک مهره هستم و هيچ اراده اي از خود ندارم. تنها اين مورد است که ناراحتم مي کند در حالي که عده اي از کارشناسان با اين کار مخالف هستند، گروهي ديگر توافق دارند که نمي توان يک حکم کلي براي چنين مسئله اي در جامعه ايران صادر کرد، زيرا هنوز تعريف مشخص و دقيقي از وظايف زن و مرد نسبت به هم تبيين نشده و يا اگر شده کمتر عملي مي شود و به همين دليل است که اختلاف ها روز به روز بيشتر مي شود؛ بنابراين در حالي که در زندگي هاي عادي زناشويي تنش هايي را شاهد هستيم، طبيعي است ميان خانواده اي که زن چند سالي هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حديث هايي هم باشيم. به طور مثال به مرد مي گويند هيچ کس را به او نمي دادند و آمد اين زن را گرفت و يا اين زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامي اين حرف ها در کنار مشکلات ديگر مي تواند آسيب پذيري خانواده را افزايش دهد. عده اي از روان شناسان اجتماعي با نگاهي از بعد روان شناسانه و روان شناختي نيز سعي بر تحليل اين دسته از ازدواج ها دارند. آنان معتقدند از نظر روان شناسي زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگي عاقل تر مي شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگي عميق تر است؛ بنابراين مسئوليت پذيرند و يا بيشتر در اين زمينه ها فکر مي کنند. حال اگر زني چند سالي بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، براي همين زماني که انتظارش برآورده نمي شود، اين تصور تداعي مي شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بي مسئوليت است و در نهايت تنش فضاي خانواده را پر مي کند. از سوي ديگر، مردي که با زن بزرگتر از خودش ازدواج مي کند، ممکن است پس از چند سال زندگي، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدايي و يا ازدواج دوم بيفتد و... خانمي مي گفت: «پس از 15 سال زندگي، شوهرم به من مي گويد تو پير هستي. من 6 سال جوان تر از تو هستم. مي گويد اگر به خاطر ثروت و موقعيت تو نبود، با تو ازدواج نمي کردم. خيلي غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول. حالا که به آن چيزهايي که مي خواسته، رسيده، به من مي گويد تو پير هستي. پس از 15 سال زندگي اين حرف ها دلم را آتش مي زند دکتر ايرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سني نيز اشاره مي کند. به اين معني که اگر تفاوت سني ميان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از يک حد معمولي برخوردار است. در اين شرايط زني که 3 يا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه مي آيد و مي کوشد مطيع باشد. در صورتي که هر چه اين تفاوت سني افزايش يابد، حس مادري، خواهر گونه و يا سرپرست در زن بيشتر مي شود. مثلاً زني که 15 سال و يا بيشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر يا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد مي کند. خانم کارمندي مي گفت: «با کسي ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است. همه مي گويند جاي پسرت است و به او هم مي گويند که با مادرت ازدواج کرده اي. شايد حق دارند. ولي ما با هم خوشبخت هستيم و 7 سال است که زندگي مي کنيم. تمام خرج تحصيلش را خودم دادم و براي دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور. مي گفتند اين کار را نکن مي رود و ديگر بر نمي گردد؛ ولي همسرم رفت دکترايش را گرفت و برگشت و با هم زندگي مي کنيم. الان حرف هاي مردم کمتر شده؛ ولي هنوز وقتي ما دو تا را با هم مي بينند تعجب مي کنند.» تمام اين مسائل زماني کنار هم جمع شده، باعث مي شوند کارشناسان نظرات مختلفي را ارائه دهند؛ هر چند اين نظرات در آخر به نقطه اي مخالف ختم مي شود و گويي هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند. دکتر قرايي مقدم در اين خصوص مي گويد: «شايد چنين ازدواج هايي نکات مثبتي هم داشته باشد مثل اداره زندگي از سوي زني آگاه و مديره. ولي کنار اين نکات مثبت، اين نکات منفي است که خود نمايي مي کند زيرا اگر خود فرد پذيراي شرايطش باشد، تا اندازه اي مي تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثيرات منفي اين برخوردها هميشه در زندگي خانوادگي آنان بروز مي يابد.» در هر حال، با نگاهي مي توان خانواده هايي را يافت که با بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان، زندگي هايي شاد و زيبا دارند. آقاي که کارمند فرودگاه است مي گويد: «روزي که مثل هميشه مشغول چک کردن يکي بودن شناسنامه ها با هويت مسافر بودم، ديدم زن و مرد مو سپيدي شناسنامه هايشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پيرمرد لبخندي زد و گفت: مگر چه عيبي دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، مگر نه؟!

منبع: جام جم